🏴 معاویه بن وهب می‏گوید وارد منزل حضرت صادق علیه‌السلام شدم

در نمازخانه منزلش، به نماز ایستاده بود

صبر کردم تا نمازش تمام شد

دیدم پس از نماز، .... دست به دعا برداشت

و برای زائران قبر حسین بن علی دعا کرد

آنانکه با انفاق مال و تلاش بدنی به زیارت حسین می‏روند، برای پیوند با ائمه و شادکردن رسول خدا و پاسخگویی به فرمان امامان و خشمگین ساختن دشمنان و راضی کردن خداوند

و چنین دعا کرد:

خدایا، از آنان‏ راضی باش

و خود و خانواده ‏شان را، شب و روز، نگهدار

و همراهی‏ شان کن و از شر هر جبار سرکشی و ستمگر

و از گزند شیاطین نهان‏ و آشکار در امانشان بدار

و نیازهایشان را برآور

...خدایا به آنان، بخاطر اینکه از وطن، دور ماندند و ما را بر فرزندان و بستگان خود برگزیدند، بهترین پاداشها را عطا کن

...خدایا! آن چهره‏ها را که آفتاب در این راه تغییر داد، رحمت کن

آن صورت‌هایی را که بر تربت حسین، قرار گرفت، مورد لطف قرار بده

آن چشمهایی را که در راه ما اشک ریخت، آن دلهایی‏که برای ما و تشنگی ما سوخت، آن ناله‏ هایی که برای ما سرداده شد، رحمت کن.


خدایا! من آن بدنها و جانها را تا قیامت، تا هنگام ورود به کوثر در آن روز تشنگی بزرگ، به تو امانت می‏سپارم...


امام، همچنان دعا می‏خواند و سجده می‏کرد.

پس از فراغت ‏از نماز، گفتم: این دعاهایی را که از شما شنیدم، ... به خدا قسم، آرزو کردم که ای کاش به حج نرفته بودم و حسین را زیارت می‏کردم.


امام فرمود:

تو به او بسیار نزدیکی. پس چه چیز مانع از آن می‏ شود که به زیارتش بروی؟

ای معاویه بن وهب! مبادا که این کار را ترک کنی؟

گفتم: نمی‏ پنداشتم ‏که کار، به این ارزش و عظمت می‏رسد.

________________

📚 #کلینی #الکافی جلد‏4، صفحه 582


🏴🏴🏴🏴🏴🏴

@nedaye_vahy